The current route :
برای راه اندازی مرکز لیزر در تهران چه باید کرد؟
راهکارهای سرمایهگذاری مطمئن و حلال برای آینده خانوادهها
هنر دودآلود؛ آسیبشناسی ترویج سیگار در فیلمها و سریالهای ایرانی
سازگاری در زندگی مشترک: الگوگیری از سیره پیامبر(ص) در مدارای خانوادگی
تهدید خاموش در دل ارتباطات بیمرز
چرا با سردرد از خواب بیدار می شویم؟
قانون هوش مصنوعی اتحادیه اروپا - فصل 3؛ ماده 13 – شفافیت و ارائه اطلاعات به بهرهبرداران
قانون هوش مصنوعی اتحادیه اروپا - فصل 3؛ ماده 12 – نگهداری سوابق
سیاه چاله ها چقدر می توانند بزرگ شوند؟
آنفولانزای 1404؛ از علائم تا درمان
نماز استغاثه امام زمان (عج) را چگونه بخوانیم؟
اقدامات مهم و اورژانسی پس از چنگ زدن گربه
پیش شماره شهر های استان گیلان
چهار زن برگزیده عالم
گناهان حضرت یوسف در قرآن
بهترین دعاها برای ختم به خیر شدن معامله کداماند؟
نحوه خواندن نماز والدین
نماز قضا را چگونه بخوانیم؟
پیش شماره شهر های استان تهران
متن کامل سوره یس با خط درشت + صوت و ترجمه

عطش، آتش
عطش، آتش پر پرواز داری عمو جان غم مخور سرباز داری برای تک نوازیهای قاسم (ع) به روی نیزهها آواز داری

عطش
و تشنه در پی هر واژه تا ردیف عطش که جان گرفته غزل باز با ردیف عطش نگاه پردگیان صد غزل، سرایش آب و هم ردیف در آن چشمها ردیف عطش

عطش و آتش
هر دو سرشار از عطش در آرزوی آتشاند هر دو مشتاق و غزل خوان رو به سوی آتشاند گاهی از آیینه میگیرند رد روشنی گاه چون پروانهها در جست وجوی آتشاند

عطش نوش اشکها
تکلیف چیست غیر فراوان گریستن از آسمان بریدن و باران گریستن با ابرها بگو که برایم غزل شوند وقتی که چاره نیست بدین سان گریستن

عصر عاشورا
قتلگاهی ست پر از داغ و نظرها نگران ظهر تب دار، از این داغ مهیا نگران دشتها را همه چشم است، همه حسرت و آه

عالم عشق
در عالم عشق فارغ از خوف و خطر هم دل بدهند و هم سینه و سر این است دلیل سربلندی در عشق عباس دو دست داد و زینب دو پسر

عاشورا
هی ورق زد دقیق این غم را پشت هم هی حروف را رد کرد دم گرفت ومیان همهمهها
صفحه صفحه لهوف را رد کرد

صدای زخمی تو
کاروان رفت و موج موج سکوت، بر لب تشنه خیز صحرا ماند آه از آن خیمههای سوخته دل، شانههای تکیده... تنها ماند کاروان رفت و دشت خالی شد نیزهها سر به سر ستاره شدند

صدای درد
صدای درد به آن سوی زور و زر نرسید صدا مقابل خود ماند دورتر نرسید صدا نجیبتر از قطرههای باران بود ولی به هرزه علفهای کور و کر نرسید

صدا در سينهها ساكت
صدا در سينهها ساكت كه اينك يار مىآيد ز راه شام و كوفه عابد بيمار مىآيد غبار راه بس بنشسته بر رخسار چون ماهش به چشم آيينه ايزدنمايى تار مىآيد