The current route :

بررسي مقايسهاي نظريات غزالي و سوئينبرن در باب جاودانگي
علاقه به جاودانگي با حيات بشر عجين شده است. از اينرو كمتر كسي را ميتوان يافت كه به اين مسئله نينديشد. توجه به تاريخ زندگي بشر، نشان ميدهد كه از ديرباز در ذهن خود سوداي جاودانهبودن را ميپرورانده است....

مقايسه تطبيقي برخي مباني نظامهاي فلسفي(سينوي، رشدي و صدرايي) (10)
1. وجود صرف كه وجودش نه متعلق بـغير است و نه مقيّد بـقيدي (يعني نه حيثيتِ تقييديه دارد و نه حيثيت تعليليه) و اين همان است كه عرفا هويت غيبيه و ذات احديّت نامند.

مقايسه تطبيقي برخي مباني نظامهاي فلسفي(سينوي، رشدي و صدرايي) (9)
تأثيري را كه حكمت متعاليه در بحث قاعدهالواحد و پيدايش كثرت از وحدت داشته، حداقل در سه ناحيه ميتوان عنوان نمود:
الف) تلاش در حلّ مشكل مربوط به نحوه تكثر عالم و اشكال مشهور بر قاعده الواحد.

مقايسه تطبيقي برخي مباني نظامهاي فلسفي(سينوي، رشدي و صدرايي) (8)
در اينجا ضمن توضيح رأي ابن سينا در مورد نحوه صدور كثرت از وحدت و قاعده الواحد به بررسي و پاسخ اشكالات و انتقادات ابن رشد توجه ميشود.
به نظر نگارنده گوياتر از هر مطلب ديگر موجزي است كه شيخ در اشارات و...

مقايسه تطبيقي برخي مباني نظامهاي فلسفي(سينوي، رشدي و صدرايي) (7)
قاعده الواحد از مواردي است كه ابن رشد آن را دستمايه حمله و نقّادي شديد به ابن سينا و فارابي قرار داده و در عين حال خودش برخوردي دوگانه با آن دارد; گاه قاعده را خرافي و مهمل دانسته[1] و آن را از بدعتهاي...

مقايسه تطبيقي برخي مباني نظامهاي فلسفي(سينوي، رشدي و صدرايي) (6)
صدرالمتألهين علاوه بر پذيرش بدوي موضع رسمي مشائيان اسلامي مبني بر امكان و وقوع فاعليّت وجودي و فيض در تحليل و تعميق و تدقيق پيرامون مفهوم فيض و فاعليّت الهي و تبيين ويژگيهاي فيض و نحوه ربط حقّ با خلق كوشيده...

مقايسه تطبيقي برخي مباني نظامهاي فلسفي(سينوي، رشدي و صدرايي) (5)
چنان كه گذشت خداوند در نزد ابن سينا، محضالوجود و فاعل الهي و هستي بخش عالم است و چنين فاعليّتي را آنچنانكه در اثولوجياي فلوطين منسوب به ارسطو مطرح است، افاضه، فيض و ابداع ناميده است و آن را مختصّ حقّتعالي...

مقايسه تطبيقي برخي مباني نظامهاي فلسفي(سينوي، رشدي و صدرايي) (4)
ابن رشد در ارتباط با مسئله خلقت و نقش واجب الوجود در عالم و ربط او با كثرات و پديدهها، بر طبق مبناي ارسطويي خود (ازلي دانستن جوهر عالم و اثبات محرك لايتحرك بعنوان واجب الوجود) شديداً با فاعليت وجودي بمعني...

مقايسه تطبيقي برخي مباني نظامهاي فلسفي(سينوي، رشدي و صدرايي) (3)
ابن رشد با توجه به مبنايش در وجودشناسي؛ يعني قول به اصالت جوهر و ازليت و ضرورت آن تقسيم بندي ابن سينا در موجودات به واجب الوجود بالذات و واجب الوجود بالغير ــ در عين امكان بالذات ــ را نميپذيرد و در مواضع...

مقايسه تطبيقي برخي مباني نظامهاي فلسفي(سينوي، رشدي و صدرايي) (2)
نقطه ضعف ديگر سخنان ابنرشد در عدم تصوير معقول ثاني فلسفي بعنوان وصفي كه هر چند ما بازاء و مصداقي (نظير آنچه مقولات عشر واجد ميباشند) ندارد اما منشأ انتزاع در خارج دارد، و به عبارتي ديگر اوصافي كه عروضشان...