The current route :

مقايسه تطبيقي برخي مباني نظامهاي فلسفي(سينوي، رشدي و صدرايي) (1)
نزد غالب مستشرقان ابن رشد (520 ه ـ 595 ه ـ 1126 م. ـ 1198 م.) بعنوان خاتم فلاسفه اسلام و عرب مطرح است بنحوي كه پس از وي فيلسوفي طراز اول و صاحب سبك و مكتبپرداز سراغ ندارند و از آنجا كه در جهان اسلام و...

محقق نراقى و مسئله حدوث دهرى عالم
مسئله حدوث عالم و كيفيت و ربط آن با قديم، همواره يكى از مسائل مهم فلسفه بوده و اقوال و آرائى را به دنبال داشته است. اهميت اين مسئله هنگامى بيشتر شد كه غزالى و برخى ديگر از متكلمين ، آن را يكى از دلائل...

مقايسهاى كوتاه بين اخلاق خواجه و اخلاق نراقى
1- كتاب «اخلاق ناصرى» اثر خامه علامه يگانه ، خواجه نصير الدين طوسى كه به اشارت ناصر الدين ، عبد الرحيم ابن ابى منصور ، حاكم اسماعيلى مذهب قهستان ، به رشته تحرير درآمده ، شامل 3 مقاله است:

نگاهى به تاريخچه علم اخلاق
موضوع اخلاق از ديرباز مورد بررسى و توجه دانشمندان و فيلسوفان بوده است. آنان در تعريف اخلاق و شناخت خوب و بد و نقش فضايل و رذايل اخلاقى در سعادت و شقاوت انسان سخنها گفته و ديدگاههاى گوناگونى ابراز داشته...

درآمدى بر فلسفه اخلاق نراقى (2)
انسان به جميع مراتب مختلف احاطه دارد و در اطوار متباين (جماديت، نباتيت، حيوانيت و ملكيت) سير مىكند. به قول مولوى:
از جمادى مردم و نامى شدم و از نما مردم به حيوان سر زدم

درآمدى بر فلسفه اخلاق نراقى (1)
در نظام اخلاقى نراقى، شناخت طبيعت نفس انسان از جايگاه بلندى برخوردار است; به عبارت ديگر فلسفه اخلاق وى ارتباط تنگاتنگى با انسانشناسى دارد. بنابراين بايد حقيقت انسان و ابعاد وجودى او را براى درك و دريافت...

سعادت در ديدگاه نراقى و ارسطو
معمولا در حوزه اخلاق و در يك تقسيم بندى خاص، نظريات اخلاقى (1) را ذيل دو گروه نظريات غايت انگارانه (2) و نظريات وظيفه گرايانه (3) قرار مىدهند. نظريات غايتانگار به نظرياتى اطلاق مىشود كه درستى، نادرستى،...

مبانى نظرى علم اخلاق از ديدگاه محقق نراقى (رحمه الله)
تنها منبعى كه براى مطالعه مبانى نظرى علم اخلاق از ديدگاه مرحوم حاج ملا محمدمهدى ابن ابىذر نراقى (1209 ق)، مشهور به «محقق نراقى» در دسترس است، كتاب جامع السعادات او است. گر چه اين دانشمند فرهيخته و پركار...

رهيافت دين شناختى ماركس; نظريه و تحليل(4)
چهار) پس از زوال سرمايه دارى و پديد آمدن سوسياليسم، از آنجا كه هم توليد و هم مالكيت ابزار توليد جمعى است، ديگر جايى براى آگاهى هاى كاذب از جمله دين وجود نخواهد داشت و دين از ميان خواهد رفت. لذا نيازى به...

رهيافت دين شناختى ماركس; نظريه و تحليل(3)
ماركس براى نقد دين از دو رهيافت متفاوت استفاده مى كند: رهيافت نخست، بر اساس منظومه هگلى و سخت تحت تأثير فوئرباخ است و رهيافت دوم بر اساس نظريه اى است كه بعدها به ماترياليسم تاريخى شناخته شد. يكى از روش...