The current route :
خرافه نحوست سیزده فروردین
نحوه ثبت نام دانشگاه آزاد
تجربه ها و توصیه های وکیل دادگستری
نقش و کارکرد وقف در سرمایهگذاری برای تولید
فلسفه عید فطر در آیینه احادیث نبوی و علوی
نحوه ثبت نام ثنا در خارج از کشور
نحوه ثبت نام تلفن ثابت اینترنتی
استفاده از وقف در سرمایهگذاری برای تولید؛ راه حلی پایدار در اقتصاد اسلامی
خوشنویسان اهل قم
نحوه ثبت نام تعویض پلاک
داستانی درباره ماه رمضان به قلم محمد امیری
طریقه خواندن نماز شکسته و نیت آن
احکام روزه بیماران و ناتوانان از نظر آیت الله خامنه ای
احکام روزه مسافر آیت الله خامنه ای
نحوه خواندن نماز والدین
هنگام سجده واجب چه ذکری بگوییم؟
گیاه بیلهر خواص و عوارضی دارد؟
اقدامات مهم و اورژانسی پس از چنگ زدن گربه
نماز قضا را چگونه بخوانیم؟
اهل سنت چگونه نماز می خوانند؟

احمق
روزی همهی ساکنان دهکده را دعوت کردند که دسته جمعی به شکار بروند. مردم نخست شاخههایی را از درختان بریدند تا با آنها دامهایی برای گرفتن میمونها بسازند و سپس با چوبدستیای که به دست گرفته بودند بر درختان...

سه ناشنوا
رانو و زنش رازافی و دخترش راماو هر سه کر بودند و از این روی در ملک کوچک خود، دور از دهکده و ساکنان آن به سر میبردند و نیازمندیهای خود را با کار و کوشش در کشتزاران و تربیت چهارپایان و مرغان

کبوتر و لاک پشت
روزی کبوتر و لاک پشت در کنار جویباری زیبا به هم برخوردند. آن دو برای نوشیدن آب و فرو نشانیدن تشنگی خود به آنجا رفته بودند. کبوتر که بسیار کنجکاو و عیبجو و خودپسند بود به چشم تمسخر بر لاک پشت که موجودی...

جغد بزرگ و جغد کوچک
بامدادی جغدی بزرگ و جغدی کوچک در کنار دریاچهای به هم رسیدند. آن دو همدیگر را نمیشناختند، لیکن مانند همهی اشخاص فهمیده و تربیت شده ایستادند و به ادب و احترام بسیار به همدیگر درود فرستادند و جملاتی چند...

مرغ بهشتی
وروزینانژ، (مرغ بهشتی) چنان زیبا و دلربا بود که هر مرغی آرزو داشت همسر او گردد. بال و پر رخشانش به رنگ آسمان به هنگام برآمدن آفتاب بود و منقارش به سوزن زرین و دیدگانش به فیروزه میمانستند.

طوطی و ملخ
پیشترها کوئرا (طوطی) منقاری راست و نوک تیز و ظریف و زیبا داشت و با آن ملخها را در میان سبزه و گیاه میزد و میخورد و از قرچ قرچ آنها در زیر منقار خود لذت بسیار میبرد و از این روی پس از آن که سیر از...

باز و ماکیان
در آغاز جهان که همهی جانوران به یک زبان سخن میگفتند، باز و ماکیان با هم سازگار و مهربان بودند. آنان نه تنها دشمنی و کینهای با هم نداشتند بلکه دوست یکدیگر هم بودند و مانند همهی دوستان یکدل هرگاه فرصتی...

گربه و موش
در یکی از داستانهای بسیار قدیمی مالگاشی آمده است که موش و گربه در آغاز دوستانی یکدل و یکرنگ بودند. لیکن رافولاوا، (موش) که جانوری بسیار آزارگر و بداندیش بود روزی بلایی بزرگ به سر شاکا

راسو و گربه
ماده گربهای سخت پریشان و افسرده بود که بچهای نیاورده بود، پیش دوست خود ماده راسو رفت و غم خود را با او در میان نهاد. راسو به او گفت: «چرا نمیآیی در خانهی من زندگی کنی؟ من بچههای بسیار دارم و تو در...

تمساح و گراز
فوئه در میانهی رود شنا میکرد تا شکاری پیدا کند، ناگهان از دور چشمش به جانور عجیبی افتاد که به طرف رود میآمد. با خود گفت: «خدا را شکر! طعمهی خوبی برای من میرسد. اما باید احتیاط کرد و تدبیر به کار برد.»...