The current route :
شایع ترین علت انسداد روده
ازعربستان تا روم: تصویری از جاهلیت جهانی قبل از میلاد پیامبر اکرم (ص)
قوی ترین تقویت کننده اعصاب
ناب ترین اشعار مولانا
موانع و منافع اجرای قانون سوت زنی
چگونه با خامه صبحانه خامه قنادی درست کنیم؟
نحوه نگهداری شیر مادر در یخچال و فریزر و دمای اتاق
چگونه با حنا موهای سفید خود را قهوه ای کنیم؟
ضرورت استفاده از اطلاعات مردم پایه
صدای وحدت از دل آیات و گفتار تفسیری مقام معظم رهبری
خسوف و كسوف در زمان غیرطبیعی
نماز استغاثه امام زمان (عج) را چگونه بخوانیم؟
متن کامل سوره یس با خط درشت + صوت و ترجمه
طریقه خواندن نماز شکسته و نیت آن
اقدامات مهم و اورژانسی پس از چنگ زدن گربه
متن کامل سوره واقعه با خط درشت + صوت و ترجمه
پیش شماره شهر های استان تهران
پیش شماره شهر های استان گیلان
اهل سنت چگونه نماز می خوانند؟
نماز قضا را چگونه بخوانیم؟

رایحۀ واژهها
خیال میکنم امشب عجیب شعلهورم خیال میکنم از روی تیغ میگذرم نبودهای که ببینی«حضور» یادم نیست بعید نیست اگر با «عبور» همسفرم

راوی آب
بخواب دختر من! خواب خوش ببین امشب بخواب، تا که بخوابد تب زمین امشب برای دیدن آن خواب کوچک معصوم چقدر نشسته است درکمین امشب

راز شگفت کربلا
در آن چشمان تب آلود، اعجاز خدا گل کرد که در سجادهات راز شگفت خدا گل کرد تو میدانی فقط اسرار آن صحرای بارآور که در یک روز باغی تشنه آن سان بارها گل کرد

دیباچه
درکنار علقمه سروی ز پا افتاده است دست ساقی، از سبوی او جدا افتاده است شیونی در باغ نیلوفر ز داغ گل بپاست لالهای، بر خاک گرم کربلا افتاده است

دو بیت عاشقانه
به دستهایمان نگاه نکن که خالیتر از خیال کودکانی ست که زبان باز نکردهاند
این دستها امتداد دائم دستهایی ست

دو آفتاب
غروب شد و نگاه ستارههای بنفش میان آتش از غم دوباره پرپر شد زن ابرهای دلش را به آسمان بخشید وقاب کوچک چشمش پر از کبوتر شد

دلیلی ندارد که فردا نیایی
دلم شور میزد مبادا نیایی مگر شب، سحر میشود تا نیایی! مگر میشود من در آتش بسوزم تو اما برای تماشا نیایی تو افتدهتر هستی از اینکه یک شب

دلوایه
بخواب دختر من خواب خوب خوش ببین امشب بخواب تا که بخوابد تب زمین امشب برای دیدن آن خواب کوچک و معصوم چقدر ماه نشسته است در کمین امشب

دستی رساتر
به دشت لاله زیر چتر خورشید مه رخسار ساقی میدرخشید ز گلبرگ رخش الماس میریخت ز رویش جوهر احساس میریخت عطش در چشم مستش موج میزد

دریا دلان لیلی وش
آتش شکفته است ای زن! از خیمهها بیا بیرون گودال را تماشا کن، جوشیده برکهای از خون هفتاد و دو سر خرسند، عطشان کنار گودالند دریا دلان لیلی وش، گرد جزیرۀ مجنون