The current route :
در جواب تسلیت چه بگوییم
چگونه در چالش پراپ کریپتو SDF قبول شویم؟ راهنمای جامع برای تریدرها در 2025
3 دوره ای که هر تریدر باید بگذراند: از ارز دیجیتال تا دکس تریدینگ و پرایس اکشن
از عدالت تا اقتدار ملی: تحلیل راهبردی بیانات رهبر انقلاب در دیدار با مسئولان قوه قضاییه
آیا آیه شریفه «لا اکراه فی الدین» با حجاب اجباری در تضاد است.؟
کمالالدین حسین حافظ هروی خوشنویس صاحبنام دوره صفوی
چاندرا بهان برهمن منشی و خوشنویس ممتاز هندوی پارسیگوی سده یازدهم هجری در هند
جمالای شیرازی خوشنویس صاحبنام ایران و هند در سده یازدهم هجری
فتحاللهخان جلالی خوشنویس و نستعلیقنویس صاحب نام اواخر دوران قاجار در اصفهان
هر آنچه باید درباره ریزپرنده ها بدانید
نماز استغاثه امام زمان (عج) را چگونه بخوانیم؟
بنی کلب و یاری سفیانی
پیش شماره شهر های استان تهران
متن کامل سوره یس با خط درشت + صوت و ترجمه
پیش شماره شهر های استان گیلان
طریقه خواندن نماز شکسته و نیت آن
اقدامات مهم و اورژانسی پس از چنگ زدن گربه
نماز قضا را چگونه بخوانیم؟
نحوه خواندن نماز والدین
چرا ابراهیم بن مالک اشتر به کمک امام حسین(ع) نیامد؟

رایحۀ واژهها
خیال میکنم امشب عجیب شعلهورم خیال میکنم از روی تیغ میگذرم نبودهای که ببینی«حضور» یادم نیست بعید نیست اگر با «عبور» همسفرم

راوی آب
بخواب دختر من! خواب خوش ببین امشب بخواب، تا که بخوابد تب زمین امشب برای دیدن آن خواب کوچک معصوم چقدر نشسته است درکمین امشب

راز شگفت کربلا
در آن چشمان تب آلود، اعجاز خدا گل کرد که در سجادهات راز شگفت خدا گل کرد تو میدانی فقط اسرار آن صحرای بارآور که در یک روز باغی تشنه آن سان بارها گل کرد

دیباچه
درکنار علقمه سروی ز پا افتاده است دست ساقی، از سبوی او جدا افتاده است شیونی در باغ نیلوفر ز داغ گل بپاست لالهای، بر خاک گرم کربلا افتاده است

دو بیت عاشقانه
به دستهایمان نگاه نکن که خالیتر از خیال کودکانی ست که زبان باز نکردهاند
این دستها امتداد دائم دستهایی ست

دو آفتاب
غروب شد و نگاه ستارههای بنفش میان آتش از غم دوباره پرپر شد زن ابرهای دلش را به آسمان بخشید وقاب کوچک چشمش پر از کبوتر شد

دلیلی ندارد که فردا نیایی
دلم شور میزد مبادا نیایی مگر شب، سحر میشود تا نیایی! مگر میشود من در آتش بسوزم تو اما برای تماشا نیایی تو افتدهتر هستی از اینکه یک شب

دلوایه
بخواب دختر من خواب خوب خوش ببین امشب بخواب تا که بخوابد تب زمین امشب برای دیدن آن خواب کوچک و معصوم چقدر ماه نشسته است در کمین امشب

دستی رساتر
به دشت لاله زیر چتر خورشید مه رخسار ساقی میدرخشید ز گلبرگ رخش الماس میریخت ز رویش جوهر احساس میریخت عطش در چشم مستش موج میزد

دریا دلان لیلی وش
آتش شکفته است ای زن! از خیمهها بیا بیرون گودال را تماشا کن، جوشیده برکهای از خون هفتاد و دو سر خرسند، عطشان کنار گودالند دریا دلان لیلی وش، گرد جزیرۀ مجنون