0
The current route :
مونس همیشگی (3) ادبیات دفاع مقدس

مونس همیشگی (3)

توی خیبر، یادم هست، شب هایی که یک کم فرصت پیدا می کرد. قرآنش باز بود. داشت سوره ی واقعه را حفظ می کرد و چه قدر خوشحال بود.
غرق در قرآن (3) ادبیات دفاع مقدس

غرق در قرآن (3)

قبل از عملیّات محرم در شهرک زبیدات مستقر بودیم که نیمه های شب حاج بصیر به مقر ما آمد و مثل همیشه برای ما چند بند مصیبت خواند و از شهدا و عظمت شهادت صحبت کرد.
حلاوت قرآن (3) ادبیات دفاع مقدس

حلاوت قرآن (3)

یک بار که علی از جبهه برگشت متوجّه شدم که یک قرآن جدید در ساکش هست. از او سؤال کردم مگر قرآن شما در جبهه عوض شده است. او خندید و گفت: «این جریانی دارد، یک روز که با بچّه ها در سنگر نشسته بودیم پیشنهاد...
در پناه قرآن (3) ادبیات دفاع مقدس

در پناه قرآن (3)

نزدیک اذان ظهر بود. یکی از بچه ها در سنگر قرآن می خواند. وارد سنگر شد، گفت: بلند شو می خواهم قرآن بخوانم. آن جا تنها جای مناسب سنگر بود که می شد قرآن خواند، اصرار کرد و آخر دستش را گرفت و بلندش کرد. کتاب...
انس با قرآن (3) ادبیات دفاع مقدس

انس با قرآن (3)

صدایش را می شنیدم. همان طور که قرآن می خواند به آیات مربوط به وعده ی خدا برای مؤمنین رسید. صدا زد: «عیال بیا این جا، بیا این آیه را بخوان! یعنی می شود من هم به آن جا برسم؟ بهشت خدا، خدایا یعنی من هم لیاقت...
شهدا و قرآن (2) ادبیات دفاع مقدس

شهدا و قرآن (2)

برای گذراندن دوره ی عالی آموزش خلبانی هواپیماهای شکاری به آمریکا اعزام شده بودم. هر روز صبح قبل از این که محل اقامتم را ترک کنم قرآن تلاوت می کردم. یک روز زنی مسیحی که سن و سالی از او گذشته بود به صوت...
مونس همیشگی (2) ادبیات دفاع مقدس

مونس همیشگی (2)

حبیب الله برای گذراندن یک دوره ی آموزش چریکی به همراه عدّه ای از دوستانش و زیر نظر دکتر چمران از فرانسه به لبنان رفت تا در یکی از اردوگاه های سازمان «الفتح» فلسطین - جایی نزدیک مرز لبنان و سوریه - 45 روز...
قصّه ی قوم یأجوج و مأجوج ادبیات دفاع مقدس

قصّه ی قوم یأجوج و مأجوج

آغاز جلسات قرائت، پس از بسم الله، داستانی از قرآن است. همیشه به بچّه ها می گوید: - من با این قصه ها بزرگ شده ام، زندگی کرده ام و همیشه آن ها را در صندوقچه ی قلبم نگهداری می کنم.
منبع فیض (2) ادبیات دفاع مقدس

منبع فیض (2)

شهید سید حسین فاضل الحسینی سید حسین گوشه ی چشمش را که از اشک خیس شده بود، پاک کرد و زیر لب گفت: - خدا رحمت کند مادر بزرگ را...
غرق در قرآن (2) ادبیات دفاع مقدس

غرق در قرآن (2)

از نوجوانی عشق وافری به قرآن کریم داشت و هر کجا بود ذکر حق تعالی بر زبانش جاری می شد. خصوصاً این آیه ی شریفه «وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ‌* أُوّلئِکَ الْمُقَرَّبُونَ‌...» را زیاد می خواند. شهید والامقام...