The current route :

انس با قرآن (1)
قاری در حال تلاوت قرآن بود، توی خودم بودم که دیدم سیّد، حال و هوای دیگری دارد. با عجله به طرفم آمد.
- «می بینی چقدر این آیه عجیبه؟ چه عمقی داره؟»

نور قرآن (1)
بعد از عملیات «کربلای پنج» که در سنگرهای به جا مانده از بعثی ها مستقر شدیم، فرصت را غنیمت شمرده و از یکی از برادران، قرآنی را گرفتم و به آن تفأل زدم. سوره ی مبارکه ی فرقان آمد، آیه ی راجع به مرگ و زندگی...

حلاوتِ قرآن (1)
حافظه ی خیلی خوبی داشت. چندین دعا و سوره قرآن را حفظ بود. ولی علاقه ایشان به زیارت عاشورا بیشتر بود، بارها شاهد بودیم در مسیر جاده و در حین رانندگی این زیارت را می خواند. به دلیل عظمت زیارت عاشورا و عشق...

آوردم جبهه که قرآن یاد بگیری
خورشید رفته رفته داشت پشت افق ناپدید می شد. هوای گرم جنوب کم کم تبدیل می شد به خنکی، همراه بقیه وضو گرفتم و نماز خواندم. با این که آن وقت ها بچه بودم (11 -12 ساله). ولی حقیقتاً نماز آن جا نماز دیگری بود،...

در پناه قرآن (1)
دور تا دور حلقه زده بودند؛ توی چادر و قرآن می خواندند «حاجی» هم گاهی اشکال می گرفت و نکته ی تجویدی می گفت.
گفتم: «مبارکه مرّبی عقیدتی هم که شدی».

سوره ی والعصر
تانک و توپ و خمپاره و تیرهای بی امان و سبک و سنگین دشمن؛ می جنگید و پیش می تاخت؛ گویی همه چیز برایش به سادگی یک صحنه ی نمایش؛ در حال گذر بود؛ صحنه ی نمایش پایانی از یک هزار پرده و قطعه، که در

قرآنی ها (1)
نیروها، آماده ی عملیّات می شوند. در سنگرها و چادرها، شور و حال عجیبی بود. محفل گرم قرائت قرآن و برادران بسیجی، دور تا دور فانوس وسط سنگر، سردی هوا را بی تأثیر کرده بود. همراه یکی از برادران به سنگرها سرکشی

به چه حقی؟!
تیم فوتبال روستای کره بند در لیگ «بندر ریگ» شرکت کرده بود. چندین بار با احمد از بندر امام (ره) حرکت می کردیم و به بندر می آمدیم. معمولاً ظهر می رسیدیم و در سپاه استراحت می کردیم و بعد از ظهر که بچه های...

پاگذاشتی روی خون شهدا
یک روز صبح بود، به من گفت: «امروز قول دادم که ظهر، برای ناهار توی خانه باشم و باید بعد از نماز به منزل بروم.» نماز را که خواندیم، گفت: «من یک ساعت بروم و بیایم.» رفت بیرون امّا دیدم دوباره برگشت. گفتم:...

می خواهی مرا جهنمی کنی؟
در جزیره ی مجنون بودیم. تویوتایی در کنار جاده پارک شده بود و من می خواستم که این تویوتا را کنار بزنم. نخواستم کسی را صدا بزنم. بیل گریدر را بلند کردم و به عقب تویوتا گذاشتم مقداری بلندش کردم و از جاده...