شخصی مالک قطعه زمینی بوده که شرکت تعاونی اداره ­ی ما آن را تصرّف و بین کارمندان اداره توزیع کرده است؛ همچنین او از کارمندان هم مبلغی پول گرفته است و ادّعا می کند که آنها را به صاحب زمین داده و رضایت او...

زمینی را از کسی که آن را به موجب قانون اصلاحات اراضی نظام سابق به دست آورده است، خریده ام؛ ولی نمی دانم فروشنده، همان مالک شرعی آن است یا خیر؛ و مدّت زمان طولانی است که او از دنیا رفته است و ورثه­ ی او...

زمینی از طریق ارث به من رسیده، ولی بنا به ادعای برخی از روستاییان، قبلاً قبرستان بوده است و بیش از سی سال است که آنجا باغ میوه است؛ آیا خریدوفروش و ساخت و ساز در این مکان جایز است؟

آیا خریدوفروش ملکی که شک داریم فروشنده، مالک و صاحب اختیار آن است یا نه، صحیح است؟

بعضی صاحبان خانه، مغازه و زمین به خاطر اضطرار و نیاز شدید به پول مجبور به فروش می­شوند، درحالی که در اسلام، معامله با افراد مضطر نهی[1] شده است؛ دراین گونه موارد تکلیف مشاور املاک و خریدار چیست؟

اگر فروشنده یا مشتری یا هر دو، موقع معامله رضایت قلبی نداشته باشند، آیا این معامله باطل است؟

در بین مردم رایج است که می­گویند، مجبور شدم که خانه ام را بفروشم؛ آیا چنین اجباری باعث بطلان معامله می شود؟

اگر شخصی به خاطر ضرورت ملک خود را بفروشد و قلباً راضی به این معامله نباشد، آیا معامله صحیح است؟

اگر شخصی به حکم دولت یا به حکم حاکم به فروش زمین و لوازم خانه اش وادار شود، آیا کسی که می داند او مجبور به فروش شده، می­تواند اموال او را بخرد؟

اگر کسی شخصی را برای انجام معامله تهدید کند یا در فشار قرار دهد، آیا معامله او صحیح است؟